کودکی
ثریا دختر خلیل اسفندیاری و اوا کارل در اول تیرماه ۱۳۱۱در یک خانواده سرشناس بختیاری در شهر اصفهان متولد شد. او یک برادر و خواهر کوچکتر به نامهای بیژن و لعـیا داشت. ثریا تا هشت ماهگی در ایران بود و پس از آن خانوادهاش او را با خود به برلین بردند. خلیل فرزند اسفندیار، سردار اسعد بختیاری بود. خلیل، زمانی که در آلمان رشته حقوق و اقتصاد سیاسی می خواند با اوا کارل (Eva Karl) ازدواج کرد، اوا، خود متولد سن پترزبورگ، پایتخت دولت روسیه تزاری بود و پیش از شروع جنگ اول جهانی به همراه خانواده اش به آلمان بازگشته بود. خلیل پس از پایان تحصیلاتش به همراه اوا به ایران آمد. شش سال از ازدواج آن دو می گذشت که ثریا به دنیا آمد. وضعیت نامطلوب بهداشتی در ایران و شیوع بیماری های پوستی و آبله، اوا را بر آن داشت تا کودک ده ماهه اش را برای دوری از خطر بیماری به برلین ببرد. اما چهار سال بعد دوباره به اصفهان بازگشتند. خلیل اکنون معاون هنرستانی در اصفهان بود.
تحصیلات
ثریا در اصـفهان وارد مـدرسه آلمانیهای مقـیم اصفهان شد و زبان فارسی را نزد معلم خصـوصـی فرا گرفت. تا ۱۳۲۰در آن مدرسه به تحصیل پرداخت. ولی پس از اشغال ایران در جریان جنگ جهانی دوم مدارس آلمانها تعطیـل شـد. او در ۱۳۲۳ وارد مـدرسه مبـلغ (میسیونر) های انگلیسی شد و تا پانزده سالگی در این مدرسه به تحصیلاتش ادامه داد. تا اینکه در ۱۳۲۶به همراه خانوادهاش به سویس رفت. در آنجا زبان فرانسه آموخت و انگلیسی را نیز بعدها در مؤسسهای در لندن تکمیل کرد.
ثریا اسفندیاری
نام کامل : ثریا اسفندیاری بختیاری
دودمان: دودمان پهلوی
پدر: خلیل اسفندیاری
مادر: اوا کارل
تولد: ۱ تیر ۱۳۱۱
محل تولد: اصفهان، ایران
مرگ: ۳ آبان ۱۳۸۰(۶۹ سال)
پاریس، فرانسه
خاکسپاری: مونیخ، آلمان
دین و مذهب: اسلام شیعه سپس گرویدن به مسیحیت کلیسای کاتولیک
ازدواج
پس از طلاق فوزیه (نخستین همسر محمدرضا پهلوی ) شاه ایران درصدد یافتن همسر تازهای برای خود بود اما او از میان دهها دختری که برایش در نظر گرفته بودند، هیچ یک را نمیپسندید. تا اینکه حضور ثریا در اروپا و اوصافی که از او بر میشمردند، محمدرضا را بر آن داشت تا خواهرش شمس را برای دیدار ثریا به لندن بفرستد. شمس او را پسندید و ترتیب ملاقات او با برادرش را در پاریس داد. محمدرضا نیز با دیدن ثریا، موافقت خود را برای ازدواج با او اعلام کرد. از آن پس موضوع ازدواج دوم محمدرضا، در ایران بر سر زبانها افتاد. ثریا به تهران آمد و در مجلسی خصوصی رسمآً از او خواستگاری شد. در ۱۹ مهر ۱۳۲۹ دربار ایران در اعلامیهای خبر نامزدی محمدرضا پهلوی با ثریا اسفندیاری بختیاری را به اطلاع مردم ایران رساند و در ۲۳ بهمن همان سال مراسم عقد آن دو در کاخ مرمر تهران برگزار شد.
مهریه: ثریا با مهریهای شامل یک جلد کلامالله مجید، یک عدد نیمتاج برلیان، یک گردنبند برلیان و پنج میلیون ریال وجه نقد رایج کشور به عقد محمدرضا پهلوی درآمد و از آن هنگام به عنوان ملکه ایران شناخته شد.
فعالیت های اجتماعی
ثریا که روحیهای دور از سیاست داشت و به امور اجتماعی علاقه زیادی نشان میداد با تأسیس جمعیت خیریه ثریا پهلوی خود را از امور سیاسی کنار کشید. او همواره در ناملایمات از شاه میخواست که سلطنت را رها کرده و در گوشهای از اروپا به کشاورزی بپردازند. ثریا به محمدرضا گفته بود که او را به عنوان یک شوهر میخواهد نه یک پادشاه. در مرداد ماه ۱۳۳۲ که موضوع برکناری مصدق مطرح شده بود و کشورهای حامی شاه قصد کودتایی علیه مصدق داشتند، ثریا نیز به همراه شاه از رامسر به عراق و از آنجا به رم گریخت و پس از کودتای امریکایی ـ انگلیسی ۲۸ مرداد، چندی پس از محمدرضا به ایران بازگشت.
طلاق
درسال ۱۳۳۳ ش، علیرضا برادر تنی محمدرضا بر اثر سانحه هوایی جان باخت. از او تا پیش از این به عنوان جانشین محمدرضا نام برده میشد. با مرگ علیرضا، شاه به طور جدی در فکر جانشینی برای خود افتاد. ثریا تا آن زمان نتوانسته بود فرزندی به دنیا آورد. از آن پس موضوع درمان ثریا مطرح شد. زنان دربار ایران به ویژه اشرف، خواهر دوقلوی شاه، بیش از همه برادرش را برای بچهدار شدن تحت فشار گذاشته بود. درمان آنان با استفاده از پزشکان متخصص خارجی آغاز شد. شاه امید خود را به بچهدار شدن همسرش از دست داد. از این رو در دی ماه ۱۳۳۶ ثریا به سن موریس سوئیس رفت و در ۲۳ اسفند همان سال خبر طلاق آن دو منتشر شد. شاه در نطقی رادیویی به همین مناسبت اعلام کرد که تصمیم گرفته است مصالح مملکتی را بر علایق شخصی خود مقدم بدارد. در طلاقنامهای که در آلمان توسط دکتر محمدعلی هدایتی وزیر دادگستری و سرلشکر نعمتالله نصیری فرمانده گارد سلطنتی ایران به ثریا تسلیم شد، شرایط زیادی قید شده بود از جمله حقوق ماهیانه سیصد هزار ریال و عنوان والاحضرت و حق استفاده از گذرنامه سیاسی.
هنرپیشگی
ثریا پس از جدایی با مقرری قابل توجهی که دربار ایران برای وی تعیین کرده بود، در فرانسه میزیست، همچنین لقب پرنسس به وی اعطا شد و دارای گذرنامه سلطنتی بود. وی در خاطرات خود مینویسد که بزرگترین آرزوی او پیش از اینکه ملکهٔ ایران بشود، هنرپیشگی سینما بوده و پیش از اینکه برای اولین دیدار با شاه به کاخ سلطنتی برود با پدرش شرط کرده بود که اگر شاه او را نپسندید یا او از شاه خوشش نیامد، او را به هالیوود بفرستد. او بالاخره به آرزویش یعنی بازیگری در فیلم جامه عمل پوشاند و در فیلم «سه چهرهٔ یک زن» درسال۱۳۴۴ بازی کرد و با کارگردان ایتالیایی فیلم، فرانکو ایندووینا آشنا شد. طبق مصاحبه بیبیسی با وی بر خلاف شایعات هیچ گونه رابطه احساسی با کارگردان فیلم نداشته است.
رابطه ثریا تا پایان عمر محمد رضا شاه ادامه داشت و رابط بین آن دو اردشیر زاهدی بود. محمد رضا شاه از او به عنوان تنها عشق زندگیش در کتاب خاطراتش یاد کرده.
در خاطرات اسدالله علم وزیر دربار محمدرضا آمده است که ثریا در سال ۱۳۵۴ ش. در نامهای از شاه خواسته بود که آپارتمانی در پاریس برایش خریداری کند و شاه نیز با این خواسته او موافقت کرده بود. یک سال بعد نیز در آبان ۱۳۵۵ تقاضای مستمری ماهیانه به مبلغ شش تا هفت هزار دلار کرده بود که این بار شاه از او به خشم آمده بود.
پایان زندگی
ثریا اسفندیاری در۴ آبان۱۳۸۰در سن۶۹ سالگی بر اثر سکته مغزی در پاریس درگذشت. مراسم تشیع جنازهٔ وی در کلیسایی آمریکایی در پاریس برگذار شد. در این مراسم اشرف پهلوی و غلامرضا پهلوی نیز حضور داشتند. ثریا را در قبرستانی در مونیخ آلمان دفن کردند. برادر کوچکترش بیژن (۱۳۱۶-۱۳۸۰) نیز یک هفته پس از فوت ثریا درگذشت. وی گفته بود«بعد از او، من هم صحبتی ندارم»