شیراز در بخش مرکزی استان فارس، در ارتفاع ۱۴۸۶ متری از سطح دریا و در منطقه کوهستانی زاگرس واقع شده و آب و هوای معتدلی دارد. این شهر از سمت غرب به کوه کوه دراک، از سمت شمال به کوههای بمو، سبزپوشان، چهلمقام و باباکوهی (از رشته کوههای زاگرس) محدود شدهاست.
شیراز پس از تبریز (در سال ۱۲۸۷) و تهران (در سال ۱۲۸۹) سومین شهر ایران است که در سال ۱۲۹۶ خورشیدی، نهاد شهرداری در آن تأسیس گردید.شهرداری شیراز به ۱۰ منطقهٔ مستقل شهری تقسیم شده و جمعاً مساحتی بالغ بر ۱۷۸٫۸۹۱ کیلومتر مربع را شامل میشود.
نام شیراز در کتابها و اسناد تاریخی، تحت نامهای مختلفی نظیر «تیرازیس»، «شیرازیس» و «شیراز» به ثبت رسیدهاست. محل اولیهٔ این شهر در محل قلعهٔ ابونصر بودهاست. شیراز در دوران بنیامیه به محل فعلی منتقل میشود و به بهای نابودی اصطخر – پایتخت قدیمی فارس – رونق میگیرد. این شهر در دوران صفاریان، بوییان و زندیان پایتخت ایران بودهاست.
شیراز از دیرباز به واسطه مرکزیت نسبی اش در منطقهٔ زاگرس جنوبی و واقعشدن در یک منطقهٔ به نسبت حاصلخیز، محلی طبیعی برای مبادلات محلی کالا بین کشاورزان، یکجانشینان و عشایر بودهاست. همچنین این شهر در مسیر راههای تجاری داخل ایران به بنادر جنوب مانند بندر بوشهر قرار گرفتهاست.
شیراز به سبب جاذبههای تاریخی، فرهنگی، مذهبی و طبیعی فراوان، همواره گردشگران بسیاری را به سوی خود فرا میخواند. سید علی خامنهای -رهبر ایران- لقب سومین حرم اهل بیت در ایران را به این شهر نسبت داد.
شیراز در گذشته در چند دوره به شرح زیر پایتخت ایران بوده است.
۱-دوره دیلمیان
شیراز در زمان علی(عمادالدوله)و حسن (رکن الدوله)و عضد الدوله دیلمی( از سال ۳۲۲تا ۳۷۲ق)پایتخت بوده است.عضدالدوله به آبادی شیراز پرداخت و بناهایی نو در آن ساخت.در دوران فرمانروایی او شهرکی به نام “گرفناخسرو”بازاری طولانی ،کاخی با کتابخانه ای بسیار غنی ،بیمارستان عضدی ،نخستین بنای بقعه علی بن حمزه (ع)،قنات رکن آبادی و بنای گهواره دید و …ساخته شدکه برخی از آنها برجای مانده است.
۲-دوره اتابکان
شیراز در این دوره نیز پایتخت بوده است.اتابکان در آبادانی این شهر کوشیدند.ساخت تخت قراچه (باغ تخت کنونی)،بازسازی باروی شیراز ، بنای چند بازار،آب انبار ،مدرسه ،بیمارستان و کاروانسرا ،بنای نخستین بقعه بر مزار حضرت شاهچراغ (ع)و بنای آجری آبش خاتون از آثار این دوره است .قنات زنگی و مسجد نو از آثار برجای مانده دوره اتابکان است.
۳-دوره پادشاهان آل اینجو و آل مظفر
شیراز در دوران این سلسله ها نیز پاتخت بود.از آثار عمده این دوران می توان به بازسازی باروی شیراز،بنای کاخی در صحرای جعفر آباد ،بنای مدرسه مسعودیه ،ساخت بنای خدای خانه در صحن مسجد جامع عتیق،بازسازی بقعه شاهچراغ به دست ملکه تاشی خاتون و ساخت بنای نخستین آرامگاه شاه شجاع اشاره کرد.
۴-دوره زندیه
شیراز در زمان پادشاهی کریم خان زند (۱۱۶۴-۱۱۹۳ ق )به پایتختی برگزیده شد.کریم خان برای آبادی شیراز بسیار کوشید .بازسازی باروی شهر ، رسیدگی به دوازه های شهر ساخت بازار وکیل مسجد وکیل،حمام وکیل،آب انبارهای وکیل ،ارگ کریم خانی ،ساختمان کلاه فرنگی(موزه پارس)ساختمان دیوانخانه ،تکیه هفت تنان ،بازسازی مزار شاعران و بزرگان شیراز ،رساندن آب رکن آباد به شیراز و پدید آوردن باغ های سرسبز از کارهای بی مانند کریم خان زند در شیراز است.
۵-القاب و عناوین شیراز
از سده ششم هجری قمری به بعد شاعران ،حکمرانان و دولتمردان نامی براین شهر گذاشتند از کهن ترین عنوان ها و لقب ها می توان به مملکت سلیمان (سده ششم)،ملک سلیمان (از سده ششم به بعد)تختگاه سلیمان ،دارالملک ،دارالعلم (۱۰۶۶ق) دارالفضل (سده دوازدهم )اشاره کرد.در لابه لای متون فارسی و تاریخی نیز شیراز را به نام های گوناگونی خوانده اند،شهر عرفان ،شهر شاعران ،دیار شاعران،دیار عاشقان ،شهر گل و بلبل ،مدفن سعدی ،تربت حافظ ،دیار حافظ،مهد عشق ،شهر عشق،نیک مردان ،شهر راز،خال رخ هفت کشور از نام های شیراز بوده است و اکنون نیز پایتخت فرهنگی ایران و دومین شهر ادبی جهان ،سومین شهر مذهبی ایران و سومین حرم اهل بیت (ع)نامیده می شود.
گویش شیرازی
هر چند اسکلت الفبایی زبان فارسی در نوشتار و آهنگ اصلی واژه ها در گفتار طی قرن ها کم و بیش پا بر جا مانده، اما ساختار فرعی و اژه ها و جمله ها تحت شرایط اقتصادی و اجتماعی تحولات زیادی را گذرانده است . کلماتی که در فرهنگ مادی مردم زمینه استفاده نداشته مهجور و از رده خارج شده، کلماتی با قبول بعضی تغییرها به جا مانده و کلماتی بیگانه بی هیچ تغییر و شکل خارجی خوددر زبان فارسی کاربرد پیدا کرده است. بی شک پیش از آن که یک زبان به عنوان زبان رسمی در کشوری رایج شود، لهجه های محلی از ارزشی یکسان برخوردارند اما همین که زبانی استاندارد در سرزمینی به وجود آمد، از آن پس دیگر گویش های محلی ارزش های کاربردی و اجتماعی خود را در سطح وسیع کشور از دست می دهند.
با وجودی که گویش شیرازی پیوسته رنگ زبان رسمی مملکت رابه خود می گیرد. هنوز هم این لهجه با لهجه رسمی تفاوت هایی دارد و هنوز هم پاره ای واژه ها ، اصطلاحات و ترکیب هایی در این لهجه به گوش می رسد که برای غیر شیرازی بیگانه است. بسیاری از واژه هایی که در گویش شیرازی کاربرد دارند، دقیقاً با همان تلفظ و معنی معمول در شیراز در فرهنگ های معتبر ضبط شده است و نشانه درستی این گونه واژه هاست.
در این جا اشاراتی هرچند مختصر به برخی از ویژگی ها و قواعد لفظی این گویش داریم در لهجه شیرازی تکیه بر حسب نوع کلمه روی هجاهای فارسی مختلف است یعنی با تغییر محلی تکیه معنا تغییر می کند. البته این موضوع خاص لهجه شیراز نیست و زبان فارسی را شامل می شود برای مثال:
آقو با a کوتاه به معنی پدر و آقو باaa کشیده به معنای آخوند یا یک سید است. اصل کلی و عمومی در این گویش تلفظ هر چه ساده تر کلمات است به نحوی که عادت زبانی شیرازی ها ایجاب می کند. بنابراین اگر ما تمام اسامی ، افعال، قیود و …. این لهجه را بررسی کنیم، می بینیم ضمن این که درهر یک از این مقوله ها ساختار ثابتی دنبال می شود، هر جا عادت زبانی شیرازی ها ایجاب کرده، از آن ساختار ثابت عدول شده است برای مثال اغلب کلماتی که در فارسی رسمی به مصوت بلند ( a = ا ) ختم می شوند در گویش شیرازی به مصوت کوتاه( o= ـُ ) ختم می شوند مانند با : بو، بالا : بالو، بابا : بابو، حالا : حالو، کاکا: کاکو.
تمام کلمات مذکور چه به تنهایی و چه درترکیب با سایر کلمات این تغییر رادارند، اما کلماتی مانند پا، شفا با آنکه به مصوت بلند (a ) ختم می شوند به تنهایی تغییر را نمی پذیرند و فقط در ترکیب با سایر کلمات مصوت بلند پایانیشان تبدیل به مصورت کوتاه (o) می شوند. مثلاً : شفا اگر موصوف یا مضاف واقع شود می شود شفُ مصوت بلند (u) (او ) در آخر کلمه به عنوان معرفه ساز به کار می رود.
( مداد _ مدادو ) ( کتاب _ کتابو ) ( گاو_ گاوو).
همین مصوت معرفه ساز در کلماتی که به هاء بیان حرکت ( هاء غیر ملفوظ ) ختم می شوند. پس از حذف مصوت کوتاه(e) ( -ِ ) در آخر کلمه به (ow) تبدیل می شود:
( نامه _ نامو ) (شیشه _ شیشو ) ( خونه_ خونو) (شونه _ شونو)
در مورد صرف افعال، پیروی از دستور زبان رسمی معمول است و بازهم هر جا عادت زبانی شیرازی ایجاب کرده، صامت یا مصوتی دگرگون شده است.
(بشکن _ بوشکون ) ( می جویم _ موجورم )
ضمیر های اشاره ( این ) و ( آن) درگویش شیرازی به ( ای ) و (او) و جمع آنها به ( اینا) و ( اونا) تغییر پیدا می کند .ضمایر مفعولی مرا( من) ، ترا( تر)، مارا ( مار)
ها در آخر کلمه بعد از الف در لهجه شیرازی از تلفظ ساقط می شوند:
(چاه_ چا) ( روباه _ روبا) ( شاه _ شا )( ماه _ ما )
(b = ب ) در آخر بعضی کلمات دو حرفه در گویش شیرازی تبدیْ به (ow) می شود.
( آب _ او ) ( تب _ تو ) ( لب _ لو ) می شود.
درتعدادی از کلمات که وسط آنها الف است موقع تلفظ الف تبدیل به واو می شود:
(ارزان_ ارزون ) (تکان _ تکون ) ( جان_ جون )
در شیراز هنوز مردم محله های قدیمی تر بیشتر به لهجه شیرازی سخن می گویند تا بقیه مردم مثلاً لهجه کسبه و اهالی دروازه سعدی، لب آب، دروازه قصاب خانه، دروازه شاه داعی الله …. تفاوت آشکار با لهجه اهالی و کسبه نقاط دیگر شهر دارد.
شیراز
کشور: ایران
استان: فارس
شهرستان: شیراز
بخش: مرکزی
نام های قدیمی: خشتیوراز، شهر راز، شیرساز
جغرافیای طبیعی
مساحت: ۲۴۰ کیلومتر مربع
ارتفاع از سطح دریا: ۱۴۸۰ متر
متوسط ۱۴۸۶ متر
میانگین دمای سالانه: ۱۸ درجهٔ سانتیگراد
میانگین بارش سالانه: ۳۳۷ میلیمتر
روزهای یخبندان سالانه: ۲۹ روز
اطلاعات شهری
شهردار: علیرضا پاک فطرت
رهآورد: صنایع دستی، آبلیمو،
آبغوره، کلوچه و مسقطی، خاتم،
قالی، نمد، چرم،
گلیم، گبه و ترشی
پیششماره تلفنی: ۰۷۱
وبسایت: http://www.shiraz.ir